درباره عادل فردوسی پور و نود
این مطلب خلاصه سخنرانی ام در تاریخ چهارم آبان در دانشگاه گیلان است:
مردی که فقط گاهی اوقات به "اتاق فرمان" نگاه می کند
دکتر فردین علیخواه(جامعه شناس)
-در کشورهای در حال توسعه معمولا بکارگیری مهارت های غیر کلامی در ارتباط اهمیت کمی دارد. آدم ها بیشتر سعی می کنند خیلی خوب حرف بزنند. ولی یاد نمی گیرند بدون اینکه حرف بزنند منظورشان را منتقل کنند و یا اینکه با بکارگیری مهارت های غیرکلامی(زبان بدن) ارتباط موثرتری برقرار کنند. عادل فردوسی پور(پس از این عادل) به هر دو جنبه به خوبی توجه می کند.
-در سال های اولیه پخش، برنامه نود مساوی بود با فوتبال و فوتبال مساوی بود با برنامه نود. به تدریج عادل مساوی شد با فوتبال و فوتبال مساوی شد با عادل فردوسی پور. زمانی رسید که فقط عادل ماند. او دیگر سوپراستار شده بود. بیننده با دیدن او فقط به یاد ما به ازاء اش می افتاد: یعنی عادل فردوسی پور!
-درست است که عادل می گوید همیشه کوشیده تا خودش باشد ولی نمی توان انکار کرد که او این شانس را هم آورده است که مردم آنطوری که او "هست" را دوست دارند چرا که اگر عادل برای مثال شخصیتی گوشت تلخ بود هرگز نمی توانست اینقدر محبوب باشد.
-عادل برنامه اش را از یک برنامه ورزشی معمولی به برنامه ای تفریحی -سرگرمی(entertainment) تبدیل کرد. او جایگاه تلویزیون در دنیای امروز را خوب درک کرده است و می داند که تلویزیون رسانه ای جدی نیست و آن چیزی می تواند در این رسانه دوام بیاورد که لباس " تفریحی-سرگرمی" بر تن کند. به همین دلیل برنامه نود هم " ماه عسل" دارد و هم " خندوانه"، هم " مسابقه کیک بوکسینگ" دارد و هم " کارآگاه پوآرو".
-عادل خیلی خوب عناصری از هر برنامه جذاب را گرفته و سعی کرده آنها را در دنیای فوتبال پیدا و به بینندگانش عرضه دارد. نود به چند ویژگی ایرانیان خیلی خوب پاسخ می دهد: خندیدن، نیشگون گرفتن صاحبان قدرت، اطلاع از درآمد دیگران، دیدن یک آدم خل و چل(از عادل عذر می خواهم. خودش هم در خندوانه گفت که خل و چل است)، تخمه شکستن و تماشای دو نفر که دارند همدیگر را لت و پار می کنند، غصه خوردن برای جوان ناکام، سرک کشیدن در زندگی دیگران. با توجه به همین ویژگی ها می توان گفت که خیلی ها برنامه نود را تماشا می کنند ولی بخشی از آن خیلی ها اساسا به دنبال فوتبال نیستند.
-عادل ویژگی برخی از سوپراستارهای هالیوود را به خوبی رعایت می کند. هیچ وقت خود را ارزان نمی فروشد. به آسانی جایی ظاهر نمی شود. هر مبلغی و هر پیشنهادی نمی تواند او را وسوسه کند. او یکی از رموز بقای خود را به خوبی دریافته است. او می داند که جنجال هایی که برنامه اش می سازد به اندازه کافی او را در تیترها قرار خواهد داد. او حتی به گونه ای تند تند تبلیغ بانک ها را از روی بریده کاغذ کوچکی می خواند و بعد کاغذ را به گوشه ای پرتاب می کند که فقط به بیننده می گوید که " ببخشید من مجبورم این کار سخیف را انجام دهم".
-عادل از نظر ارزش های اجتماعی پایبندی خود را به ارزش های اجتماعی جریان عمومی جامعه یا ارزش های طبقه متوسط نشان می دهد. او به شکل مستقیم و غیر مستقیم مخالفت خود را با منع ورود زنان به ورزشگاهها یا سانسورهای غیر منطقی گزارش های ورزشی ابراز می کند.
-عادل از اجراهای مجری های مشهور کمتر تقلید می کند. او خودش، خودش را شخصیت پردازی می کند، خودش خودش را می نویسد. فردوسی پور یک مجری مشابه خودش می شناسد و آن عادل فردوسی پور است.
-عادل ناچار است که حد و مرزهایی را رعایت کند. او می داند که تحمل " اتاق فرمان" چقدر است به همین دلیل هر چه مرتبه مدیرانی که به چالش می کشد بالاتر می رود از مهارت های غیر کلامی ارتباط(نظیر درشت و ریز کردن چشمها، نشان دادن لایه ظریفی از عرق بر روی پیشانی، ور رفتن با گوشه لب، خودکار را وارونه کردن و سائیدن آن روی میز، منقبض کردن صورت و ...) استفاده می کند.
-عادل بدش نمی آید که گاهی اوقات تحصیلاتش را هم به رخ بکشد. هر چند به تازگی دکترا گرفته است ولی سال هاست که در رسانه ها می خوانیم در دانشگاه شریف زبان تخصصی صنعتی درس می دهد. شاید دانشگاه شریف هم او را برای سوپراستار بودنش می خواهد. البته نمی دانم چطور با مدرک کارشناسی ارشد در دانشگاه شریف درس می داده است و او که طبق گفته هایش تمام زندگی اش وقف فوتبال است چگونه وقت می کرده و می کند که تازه های آن درس را هم دنبال کند. اساسا او چه نیازی به تدریس زبان تخصصی صنعتی در دانشگاه دارد؟ دکترا گرفتن عادل هم برایم جالب است. یا بیانگر هوش اوست که علیرغم مشغله های بسیارش وقت می کند و در دوره دکترا هم مشغول به تحصیل می شود و یا اینکه او نیز گرفتار جریان کاذب " دکتر شدن" شده که جامعه امروز ایران را فرا گرفته است که البته از عادل این دومی بعید می نماید.
خیلی ها وقتی نحوه اجرای احسان علیخانی را دیدند گفتند مجری باید بتواند احساساتش را کنترل کند. علیخانی گریه کرد و گفتند او کاسب فقر است. عادل از نقاط ضعف سایر برنامه ها هم عبرت می گیرد. تصویری ندیده ام که او به طور گل درشت اشک یا بغض اش را به رخ بکشد.
برنامه حضور عادل در خندوانه را دیدم. احساس کردم دقایقی مدیریت شهرت دارد از دست اش رها می شود. او آدم مهم و با نفوذی در ایران است ولی باید مدیریت کند که برنامه ای مانند خندوانه آنقدر درباره او مبالغه نکند که حسد جامعه ای را برانگیزد که یکی از ویژگی آن ناکامی انسان های زیادی است که به دلیل توزیع فرصت های نابرابر از رشد بازمانده اند. رامبد جوان هوشمندانه می خواست پز بدهد که آدم مهمی را به برنامه اش آورده است. عادل باید احتیاط کند.
-اتاق فرمان به این نتیجه رسیده است که در رقابت با شبکه های رقیب ماهواره ای، باید دست مجریان را باز گذاشت. رامید جوان دیگر می تواند شلوار جین بپوشد و مردم با ملودی های بندری کف بزنند و یا عادل با سردار رویانیان در برنامه اش شوخی لفظی جنسی داشته باشد(درباره لطیف بودن پائلو مالدینی) و ...این را باید به فال نیک گرفت و آیا دیر نشده است؟
-در کل تا اینجای کار عادل به گونه ای عمل کرده است که به قول آن ترانه مشهور دهه شصتی" هر چی ما می ریم بیشتر و بیشتر، من دوست دارم بیشتر و بیشتر". ولی روشن است که با آمدن شبکه های مجازی و امکان رصد شدن شخصیت ها و برنامه ها توسط این شبکه ها، "مدیریت شهرت" بسیار سخت شده است. عادل بر لبه تیغ راه می رود. همه می دانیم. خنده های الکی او را نبینید. او گاهی اوقات با بغل کردن دسته های "صندلیِ بی ریخت اش" در برنامه، استرس هایش را به آن صندلی بخت برگشته منتقل می کند!
-بر اساس تجربه برنامه نود چند نتیجه می توان گرفت: 1-تلویزیون مسجد نیست. تلویزیون حزب سیاسی نیست. تلویزیون تلویزیون است. اگر قرار است حرفی و پیامی از تلویزیون ارسال شود بهتر است که "تلویزیونی" شود. همان کاری که عادل به خوبی انجام داده است2-اتاق فرمان دست مجریان را باز بگذارد تا خلاقیت هایشان را نشان دهند. کم نیستند کسانی که می توانند همچون عادل شوند.
برای دسترسی به نسخه اصلی نوشته ها شما می توانید عضو این کانال در تلگرام شوید: https://telegram.me/Fardinalikhah