شبکه های اجتماعیِ تصویری؛ به میدانی برای نمایش مصرف تظاهرآمیز تبدیل شده اند
نشست « مصرف گرائی، از تلویزیون تا شبکه های اجتماعی» به همت اداره کل فرهنگی و اجتماعی استانداری اردبیل و با سخنرانی دکتر فردین علیخواه عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان در سالن شیخ صفی الدین اردبیلی استانداری برگزار شد.
دکتر فردین علیخواه(جامعه شناس)
بنیانگذاران جامعه شناسی به بررسی پیامدهای صنعتی شدن بر حیات جوامع پرداختند و عقیده بر این است که شکل گیری و گسترش علم جامعه شناسی نیز مرهون پدیدۀ صنتعی شدن جوامع غربی و آثار اولیۀ آن بود. در واقع جامعه شناسان کلاسیک، نظارهگر گذاری بودند که با چالش هایی همراه بود و ظهور این چالش ها؛ پرسش هایی اساسی درباره نظم اجتماعی جدید ایجاد میکرد. ماکس وبر به ویژگی های جامعه صنتعی و تفاوت های آن با جامعه سنّتی پرداخت و در این زمینه «عقلانی شدن» عرصه های مختلف زندگی را مبنا و محور تحلیل های خود قرار داد. دورکیم در شرایط جدید به تهدید نظم اجتماعی توجه کرد و پدیده های مختلف و به ویژه نقش تقسیم کار را در جامعه جدید -که او آنرا جامعه ارگانیک می نامید- بررسی نمود.
این مطلب دیروز در کانال تلگرامم قرار گرفت:
آدرس کانال: Telegram.me/fardinalikhah
معمولا دو یا سه جلسه نخست درس جامعه شناسی ارتباطات اجتماعی را به بحث درباره ارتباط کلامی(حرف زدن) و ارتباط غیر کلامی(حرکاتمان موقع حرف زدن) اختصاص می دهم. در بحث از ارتباط غیر کلامی، با نشان دادن عکس ها و فیلم های کوتاه مختلف در کلاس، درباره انواع و اقسام مختلف زبان بدن(body language) توضیحاتی می دهم. اینکه استفاده از زبان بدن بر حسب زمینه ها و موقعیت های مختلفی که در آن قرار می گیریم باید چگونه باشد و استفاده نابجا از مهارت های غیرکلامی چگونه می تواند ما را از ایجاد یک ارتباط موثر دور کند.
چند ماه قبل مقاله ای درباره اثرات راه اندازی شبکه های ماهواره ای بر کشورهای خاورمیانه می خواندم. نویسنده معتقد بود که گسترش شبکه های ماهواره ای در منطقۀ خاورمیانه یک نتیجه مهم در پی داشت و آن، فشار بر دولت ها برای جذاب تر کردن برنامه های تلویزیونی بود. منظور آنکه این دولت ها اقدامات مختلفی برای کاهشِ اقبال ساکنین این کشورها به شبکه های ماهواره ای انجام می دهند؛ شبکه هایی که از خارج برنامه پخش می کنند و از نگاه مردمان این کشورها جذاب تر از برنامه های داخلی اند.
در شماره مهرماه ماهنامه مدیریت ارتباطات مقاله ای با عنوان:
"شلخته نویسی به جای شکسته نویسی؛ آسیب شناسی زبان نوشتار در رسانه های اجتماعی"
دارم. اگر به موضوع علاقه مند بودید می توانید از کیوسک ها یا سایت مگ ایران تهیه کنید.
برای رفتن به سایت ماهنامه اینجا کلیک کنید.
دیروز کارگاه / هم اندیشی « مسئولیت اجتماعی سازمانی و ارتباط با ذیمدخلان در عصر شبکه های اجتماعی» در دانشگاه گیلان برگزار شد. در این هم اندیشی، مدیران روابط عمومی های دانشگاهها و پارک های علم و فناوری منطقه 2 کشور شرکت کرده بودند. مباحثی که در این جلسه مطرح شد عبارت بودند از:
زمینه های شکل گیری ایده توسعه پایدار و پایداری اجتماعی
شکل گیری ایده مسئولیت اجتماعی شرکتی/سازمانی
اهمیت مسئولیت اجتماعی شرکتی
مسئولیت اجتماعی شرکتی و ارتباط با ذیمدخلان
کاربر/مخاطب در شبکه های اجتماعی
چالش های ارتباط با ذیمدخلان در دوره شبکه های اجتماعی
پیشنهادها و بحث
این مطلب دیروز از طریق کانال تلگرامم منتشر شد:
نوشته: آلیس جی. والتون
ترجمه : فردین علیخواه
طنزگونه بودن فیسبوک هم اکنون برای بسیاری آشکار شده است. شبکه ای " اجتماعی" که با تعداد خیره کننده¬ای از پیامدهای روانی ناخوشایند نظیر افسردگی، اعتماد بنفس پایین و در بین آنها وجود حسادتی تلخ ارتباط دارد. اکنون مطالعۀ جدیدی در مجلۀ روان شناسی اجتماعی و بالینی نشان می دهد که فیسبوک و علائم افسردگی نه تنها با هم ارتباط دارند بلکه در بین آنها یک عامل واسط؛ این پدیدۀ روان شناختی را توضیح می دهد و آن " مقایسۀ اجتماعی" است؛ یعنی بیشتر اوقات، ما لحظه های ملال آور خودمان را با بهترین لحظه های دوستانمان( همان عکس های مونتاژ شده از تعطیلات و کودک نازمان) مقایسه می کنیم.
این مطلب به طور همزمان هم در کانال تلگرامم و هم در سایت خبر آنلاین قرار گرفته است:
عده ای او را « کیم کارداشیان » پاکستان می نامیدند. او در کشورش به چهرۀ مشهور شبکه های اجتماعی تبدیل شده بود. پدیده ای که عده ای آنرا «سلبریتی های برخاسته از شبکه های اجتماعی» و عده ای دیگر «سلبریتی های کوچک» micro celebrity می نامند. اینها در مقابل سلبریتی های شناخته شدۀ سینما و تلویزیون قرار می گیرند. اسم واقعی اش فوزیه عظیم ولی در شبکه های اجتماعی « قندیل بلوچ » بود. در آخرین روزهای قبل از قتل اش، در فیسبوک حدود 750 هزار و در اینستاگرام حدود 50 هزار طرفدار داشت. قندیل بلوچ با تلفن همراه، در حالت های مختلف عکس ها و فیلم هایی از خودش می گرفت و در صفحات شخصی اش به اشتراک می گذاشت؛ فعالیتی که برخی آنرا " ارتش یکنفره" می نامند چرا که بر خلاف بازیگران مشهور سینما و تلویزیون که روابط عمومی شان توسط یک تیم حرفه ای کنترل و مدیریت می شود، همۀ کارها توسط خود شخص انجام می شود. ابزار مورد نیاز هم عبارت است از یک تلفن همراه و اتصال به اینترنت و کمی مهارت در کار با شبکه های اجتماعی! او هر روز عکس های پروفایل اش را عوض می کرد. کم کم وارد عرصه مد شد و به همین دلیل توجهات بیشتری را به خود جلب کرد. ولی باز هم عمدتا از طریق شبکه های اجتماعی خودش را معرفی می کرد. قندیل بلوچ خودش، شهرت خودش را ذره ذره می ساخت. بر خلاف بازیگران مشهور پاکستان، او هیچ اسپانسر یا مدیر برنامه ای نداشت و تکیه اش صرفا بر شبکه های اجتماعی بود. گهگاه از طریق همین شبکه های اجتماعی به مواضع سیاست مداران کشورش هم می تاخت. « ممنون حسین» رئیس جمهور پاکستان از جوانان خواست تا در روز والنتاین جشنی نگیرند چون با فرهنگ پاکستان مناسبتی ندارد. قندیل در صفحه اش نوشت: "شما نمی توانید مردم را از دوست داشتن همدیگر منع کنید. تنها سیاست مداران احمق و بی مایه می توانند اینگونه سیاست ورزی کنند." برادرش می گوید که دوستانش مدام عکس های خواهرش را دست به دست به هم نشان می دادند و او از خجالت یا باید خودش را می کشته یا خواهرش را، و در نهایت تصمیم دوم را می گیرد. وسیم بلوچ خواهرش را خفه می کند. وسیم گفت که "دختران متولد می شوند تا در خانه بمانند و با اطاعت از سنت های خانوادگی، مایۀ عزت و سربلندی خانواده شوند ولی خواهر من چنین نکرد"
این نوشته ام امروز در روزنامه شرق منتشر شده است:
«جامعه پذیری» فرایندی است که طی آن افراد مهارت های زندگی در جامعۀ خود را کسب می کنند. به بیانی دیگر، در این فرایند نهادهای مختلف اجتماعی تلاش می کنند تا هنجارها و ارزش های حاکم بر جامعه را به فرد منتقل کنند تا بدین طریق او بتواند شیوه زندگی در جامعه را فراگیرد. « جامعه پذیری سیاسی» به فراگیری ارزش ها و هنجارهای سیاسی اشاره دارد. آموزش « فرهنگ سیاسی » هر جامعه شامل نگرش ها و رفتارهای سیاسی؛ هدف اصلی جامعه پذیری سیاسی قلمداد می شود. به این دلیل از جامعه پذیری سیاسی به عنوان « فرایند» یاد می شود که نقطه پایانی بر آن متصور نیست و می تواند از کودکی تا سالمندی را دربرگیرد. این بدان معنی است که فرد از زمانی که دورۀ کودکی خود را در خانواده می گذارند در معرض آموزش های مستقیم و غیرمستقیم والدین خود در زمینۀ ارزش های سیاسی قرار دارد. این فرایند با ورود به نهادهای آموزشی شکل جدیتری به خود می گیرد چرا که در این مرحله آموزش رسمی و مستقیم ارزش های سیاسی توسط نهادهای رسمی آغاز می گردد. در مجموع، افراد بر حسب دوره های مختلف سنی نظیر کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و سالمندی در معرض آموزش های مستقیم و غیر مستقیم نهادها و عوامل مختلف جامعهپذیری قرار می گیرند.